Thursday, June 11, 2009
همه سوار بر یک کشتی هستیم

حتما بزرگترها دوران ستمشاهی را به یاد دارند و نحوه ی سرنگونی آن را هم برای همیشه در ذهن خود نگه خواهند داشت قطعا پیروزی انقلاب اسلامی و شیوه ی به ثمر رسیدن انقلاب را همه ی ما اعم از پیر و جوان می دانیم که یا دیده ایم یا شنیده ایم و یا به عنوان شخصی تحصیلکرده آنها را مطالعه نموده ایم. می توان چنین گفت که عوامل پیروزی انقلاب را خوب می دانیم و هیچ ایرانی در هیچ زمانی دوران دفاع مقدس و سلحشوریهای مردان و زنان ایرانی را فراموش نخواهد کرد و اصلا دوران بازسازی را از ذهن خود بیرون نخواهد برد. می توان خلاصه اینگونه نوشت و این طور بیان کرد که ایران در چهار مقطع زمانی و دوره کلی فراز و نشیب های زیادی را از سر گذرانده :
1 – ایران قبل از انقلاب
2- ایران بعد از انقلاب
3 – ایران در زمان جنگ
4- ایران بعد از جنگ و دوران بازسازی
هر کدام از دوران های ذکر شده دارای اهمیتی خاص هستند و با دقت و پژوهش و مطالعه ی دقیق در آنها شاید بتوان راز و رمز ماندگاری نظام جمهوری اسلامی را پیدا کرد. چند نکته مهم و کلیدی در این باره مطرح می شود. اولا چه شد که اصلا انقلاب صورت گرفت ، ایرانیان چه چیزهایی را تحمل نکردند که منجر به انقلاب شد چه کسانی در این مسیر نقش داشتند و محوریت کار بر چه اساسی و توسط چه افرادی کنترل می شد؟
ثانیا رمز بقا انقلاب چه بود شعارهای انقلاب و نظام جمهوری اسلامی چه بود و چهره های شاخص این انقلاب چه کسانی بودند؟
ثالثا جنگ با چه اهدافی بر ما تحمیل شد چهره های ماندگار و موثر دوران جنگ چه کسانی بودند مشکلات و پیامدهای جنگ چه تاثیری بر ایران داشت؟
و در نهایت اینکه نحوه ی اداره و فرماندهی جنگ را هم باید بررسی کرد و شرایط کشور را در زمان جنگ با دقت مطالعه نمود و دوران بعد از جنگ را هیچگاه کمتر از جنگ ندانیم.
البته باید به همه ی موارد یاد شده با دیدی وسیع و نگاهی ژرف اندیشید و آسیب شناسی کرد و نقاط ضعف و قوت ها را بررسی نماییم و عواملی که باعث تضعیف می شود را از بین برد تا آسیب های وارده به کشور به حداقل برسد . باور داشته باشیم که همگی سوار بر یک کشتی هستیم و هر نوع ایجاد تفرقه ، فرافکنی و تضعیف باعث ایجاد روزنه ای در این کشتی شده و هر لحظه امکان غرق شدن همه به وجود می آید. نه باید به بهانه ی انقلاب و یا طرفداری از فردی خاص تمامی داشته هایم را بر باد بدهیم و افرادی خواسته یا ناخواسته ، دانسته یا نادانسته چهره های ماندگار نظام جمهوری اسلامی و پایه های اصلی انقلاب را لگد مال نماییم. بسیار جالب است که بعضا افرادی مطالبی را مطرح می کنند که اصلا تا 10 سال قبل از انقلاب متولد نشده بودند و نه اینکه در انقلاب بلکه در هیچ عرصه ای از این نظام مقدس حضور نداشته و طفلی بیش نبوده اند. تاختن به ستون های انقلاب از سوی بعضی از این افراد با چه هدفی صورت می گیرد و یا اصلا آیا این یک استراتژی است؟
این افراد آیا تاریخ تولد خود را می دانند اینان باید تاریخ را به دقت بخوانند و بدانند که چه کسانی برای این نظام متحمل زندان ، شکنجه ، شلاق و تبعید شده اند. افرادی که امروز بزرگان انقلاب را به ولایت گریزی و طرفداران آنها را به بی دینی متهم می کنند آیا سوابق خود را می دانند یا به نقش و تاثیر این بزرگان در پیروزی انقلاب و تبعیت مطلق از امام و رهبری آگاه هستند.
قطعا بی انصافی است که تمام داشته ها و همه یادگاران دوران جنگ و به طور کلی همه افرادی که برای پیروزی و سربلندی مملکت تلاش می کنند را به بهانه ی مختلف زیر پا له نماییم و باور داشته باشیم که این مورد رضایت دشمنان نظام و در راستای اهداف آنها ست.
پس بدانیم که هر دولتی دارای نقاط ضعف و قدرت است . هیچ دولتی بدون عملکرد منفی و مثبت نخواهد بود می بایست برای تحقق آرمان های امام و شعارهای انقلاب تلاش نماییم و در همه حال گوش به فرمان ولی امر باشیم.
Atashi @ 11:21 AM  



Saturday, June 6, 2009
تعصب بوشهری

ساعت 40/22 شب مورخ 30/2/88 به طور اتفاقی در فرودگاه مهرآباد تهران صحنه ای را مشاهده نمودم که انصافا موجبات تاثر و تالمم را فراهم آورد. از آنجایی که خود ، در گذشته های نه چندان دور در رشته ورزشی فوتبال به عنوان بازیکن و مربی فعالیت داشته ام و به واسطه این علاقه شدید تمامی فراز و نشیب های این رشته ورزشی را چه در جایگاه یک بازیکن یا مربی و چه تماشاگر پشت سر گذاشته ام. به یاد می آورم پایکوبی قلبی طرفداران را پس از هر پیروزی که تا پاسی از شب با همان انرژی اولیه و با خستگی ناپذیری مفرط ادامه می دادند همچنین به یاد دارم تعصب و تالم طرفداران را پس از هر پیروزی که تا پاسی از شب با همان انرژی اولیه و با خستگی ناپذیری مفرط ادامه می دادند همچنین به یاد دارم تعصب و تالم طرفداران را پس از هر باخت و پس از سوت پایان بازی مقابل تیم حریف که چگونه تا به یک ساعت پس از بازی خیره و مغموم به مستطیل سبز چشم می دوختند و اشک غم گونه های تکیده ی آنان را فرا می گرفت و تا چندین روز از نظر روحی نامتعادل و منزوی می گشتند گویی عزیزترین کسانشان را از دست داده اند ، همچنین بازیکنان از فرط خجالت حاضر به رو در رو شدن با طرفداران نبودند که البته این تعصب و غیرت در همه شهرهای کشور به چشم می خورد و لیکن در شهر ما نمود دیگری دارد.
روز چهارشنبه 30/2/88 تیم فوتبال ایرانجوان بوشهر به مصاف کاوه رفته بود که نهایتا تیم ایرانجوان مغلوب این تیم شد و از راهیابی به لیگ دسته یک بازماند!
در فرودگاه مهر آباد بعضی از بازیکنان ایرانجوان را دیدم که نه تنها از باخت و عدم راهیابی به لیگ دسته یک ناراحت نبودند بلکه صدای خنده و قهقهه آنان مرا شگفت زده کرده بود و از خود پرسیدم کو آن تعصب و غیرت که در وجود فوتبالیست های این دیار بود؟!
با صورتی بشاش و شاداب در سالن انتظار فرودگاه منتظر سوار شدن به هواپیما ، در آن سوی تماشاگران مغموم و مبهوت از نتیجه به دست آمده منتظر سوار شدن به اتوبوس با کرایه ای 15000 تومان و بیست ساعت محبوس و چشم دوخته به جاده ای بی پایان و خانواده ای چشم به راه!
آیا این بازیکنان شاد و مسرور ، پیشکسوتان نظیر وردیانی و قدسی و امثالهم را به یاد نمی آورند؟
آیا نمی دانند که میراث خوار چه کسانی هستند و پرسش هاي دیگر که نمی دانم چه کسی باید پاسخگوی آن باشد. مسئولین ایرانجوان ، مسئولین فوتبال استان یا غیر؟
ولی بر این واقفم که باید فکری اساسی به حال این تیم قدیمی استان حتی کشور کرد و ساختار این تیم اصیل را نو و با علم روز فوتبال پیش برد. ذکر این نکته حائز اهمیت است که افرادی نظیر سعید درویشی که با تعصب مثال زدنی و با تاسی از قدما روش و منش خویش را حفظ نمودند باید به این عزیران بالید و تلاش کرد مسیر برای ورود این دسته از عزیزان باز گردد تا بستری مناسب جهت پیشرفت و اعتلای فوتبال این خطه از کشور عزیزمان ایران فراهم گردد و توسط چنین افرادی اندکی تعصب به فوتبال بوشهر تزریق گردد.
سالروز حماسه تاريخي ما ايرانيان
سوم خرداد ، سالروز فتح خرمشهر ، حماسه حضور ، حماسه خلق توانایی و اعتقاد و باور دینی را به همه ی سلحشوران ، سرداران و دلیر مردان تبریک می گوییم.سربازان امام خمینی (ره) ، این فداییان جان بر کف با تاسی از سالار شهیدان و با اطاعت محض از فرامین ولی امر خود ، حضرت امام خمینی (ره) بعد از گذشت 21 ماه از تعرض دشمن خصم به سرزمین ما ، با فداکاری ، تاریخ جدیدی را در نظام اسلامی رقم زدند و توانستند دشمن را به عقب رانده و پیروزی را برای کشور به ارمغان آورند.فتح خرمشهر از زوایای مختلفی قابل ارزیابی است و بایستی قلم به دستان ، پژوهشگران ، دانشجویان و اساتید در این زمینه بیشتر بیندیشند و تلاش نمایند تا تمام ابعاد این حرکت عظیم ملی ثبت شود و برای نسل های آینده چراغ راهنما باشد.
عوامل زیادی در این حماسه تاثیر داشتند که به برخی از آنها اشاره می کنم :
1 - رهبری خردمندانه حضرت امام خمینی (ره)
2 - ولایت مداری و ولایت پذیری همه ی آحاد مردم علی الخصوص رزمندگان عزیز
3 - اعتقاد و تقوای الهی
4 - وحدت در هدف
5 - ایثار ، رشادت و شهادت دلاور مردان ایران
سوم خرداد دارای دستاوردها و نتایج گرانبهایی نیز بوده که به اختصار به آنها اشاره می کنم:
1 - فتح خرمشهر ، به مثابه ی بزرگترین پیروزی در عرصه ی نظامی ، سیاسی تلقی می گردد.
2 -خوار و زبون شدن تمامی دشمنان و حامیان آنها از جمله آمریکا و تمامی کشورهای مستکبر
3 - این پیروزی باعث افزایش توان رزمی و نمایش قدرت جبهه ی حق گردید.
4 - اقتدار نیروهای مسلح را به رخ جهانیان کشاند.
5 - به طور کلی سرنوشت جنگ را عوض کرد و دشمنی که خود را فاتح ایران تصور می نمود و منتظر دریافت کلید تهران بود تا آستانه از دست دادن بغداد عقب نشست.
و اما بر ماست چون وارث خون شهدا هستیم جهت تداوم راه آنها به اندیشه آنها ارج نهاده و به ندای ولی فقیه لبیک گفته و در تمام عرصه ها حضور یافته و برای تداوم نظام اسلامی ، ایران آزاد ، ایرانی آباد و سربلند و با تحمل آراء و افکار مختلف و تامل در آنها تلاش نموده و خطوط اصلی و قرمز نظام را مد نظر داشته و در راستای اعتلای کشور ، حفظ آرمان های رهبر کبیر انقلاب ، مقام معظم رهبری ، شهدا ، تقدس خانواده های معظم شهدا ، رزمندگان و ایثارگران بکوشیم.
جان شما و جان امام(ره)
رزمندگان درجبهه هاي نبرد در وصيت نامه هايشان مي نوشتند :
مبادا امام را تنها بگذاريد، جان شما و جان امام
اما جان جانان ما و معمار كبير انقلاب و اسلام در جهان معاصر ناباورانه در 14 خرداد ما را تنها گذاشت . روح الله كبير رفت و ما مانديم و انقلاب و ميراثي كه از يكتايي روح و اعمال او ماند. بارها با خود تامل كرده ام كه آيا ما امانتداران خوبي براي ميراث آن مرد خدايي بوده ايم. در كلاس هاي دانشگاهي ام وقتي با دانشجويان به گفتگو مي نشينم نكته اي كه به دستم مي آيد ذكاوت بالاي اين نسل است اما ذكاوتي كه ما هنوز بايد آن را با معناها و مفهوم هايي كه توانست انقلاب ما را شكل بدهد تقويت و همراه بكنيم. در واقع امانت را به اين نسل بسپاريم . نسل جديد بايد بداند كه امام خميني(ره) كه بود و چه بتي را بر زمين كوفت. و چقدر كار ما را براي رسيدن به آرمان هاي بزرگ انقلاب كه همانا استقلال و آزادي و جمهوري اسلامي بود هموار و ساده كرد. اگر تلاش هاي شبانه روزي و نفس قدسي او نبود اين انقلاب رنگ پيروزي و خدايي به خود نمي گرفت.
بر ما اهل قلم و فرهنگيان اين جامعه اسلامي است كه خود راه امام و بينش او را دريابيم. جدي بگيريم و بدانيم كه خط حضرت روح الله مي تواند باعث آسايش دين و دنيايمان مي گردد و ارمغان بزرگ او كه همانا تلاش همگاني جامعه اسلامي در زير سايه «ولايت فقيه» بود را ارج بنهيم و در امتداد و تقويت اين الگوي حكومتي بي بديل در سايه ساري مقام معظم رهبري حضرت آيت الله خامنه اي (مد ظله العالي) تلاش وافر علمي و عملي مصروف داريم و به اين نسل جديد با كلامي شيوا و شيرين آن امانت را منتقل كنيم.
Atashi @ 5:35 AM  



سالروز حماسه تاريخي ما ايرانيان

سوم خرداد ، سالروز فتح خرمشهر ، حماسه حضور ، حماسه خلق توانایی و اعتقاد و باور دینی را به همه ی سلحشوران ، سرداران و دلیر مردان تبریک می گوییم.سربازان امام خمینی (ره) ، این فداییان جان بر کف با تاسی از سالار شهیدان و با اطاعت محض از فرامین ولی امر خود ، حضرت امام خمینی (ره) بعد از گذشت 21 ماه از تعرض دشمن خصم به سرزمین ما ، با فداکاری ، تاریخ جدیدی را در نظام اسلامی رقم زدند و توانستند دشمن را به عقب رانده و پیروزی را برای کشور به ارمغان آورند.فتح خرمشهر از زوایای مختلفی قابل ارزیابی است و بایستی قلم به دستان ، پژوهشگران ، دانشجویان و اساتید در این زمینه بیشتر بیندیشند و تلاش نمایند تا تمام ابعاد این حرکت عظیم ملی ثبت شود و برای نسل های آینده چراغ راهنما باشد.
عوامل زیادی در این حماسه تاثیر داشتند که به برخی از آنها اشاره می کنم :
1 - رهبری خردمندانه حضرت امام خمینی (ره)
2 - ولایت مداری و ولایت پذیری همه ی آحاد مردم علی الخصوص رزمندگان عزیز
3 - اعتقاد و تقوای الهی
4 - وحدت در هدف
5 - ایثار ، رشادت و شهادت دلاور مردان ایران
سوم خرداد دارای دستاوردها و نتایج گرانبهایی نیز بوده که به اختصار به آنها اشاره می کنم:
1 - فتح خرمشهر ، به مثابه ی بزرگترین پیروزی در عرصه ی نظامی ، سیاسی تلقی می گردد.
2 -خوار و زبون شدن تمامی دشمنان و حامیان آنها از جمله آمریکا و تمامی کشورهای مستکبر
3 - این پیروزی باعث افزایش توان رزمی و نمایش قدرت جبهه ی حق گردید.
4 - اقتدار نیروهای مسلح را به رخ جهانیان کشاند.
5 - به طور کلی سرنوشت جنگ را عوض کرد و دشمنی که خود را فاتح ایران تصور می نمود و منتظر دریافت کلید تهران بود تا آستانه از دست دادن بغداد عقب نشست.
و اما بر ماست چون وارث خون شهدا هستیم جهت تداوم راه آنها به اندیشه آنها ارج نهاده و به ندای ولی فقیه لبیک گفته و در تمام عرصه ها حضور یافته و برای تداوم نظام اسلامی ، ایران آزاد ، ایرانی آباد و سربلند و با تحمل آراء و افکار مختلف و تامل در آنها تلاش نموده و خطوط اصلی و قرمز نظام را مد نظر داشته و در راستای اعتلای کشور ، حفظ آرمان های رهبر کبیر انقلاب ، مقام معظم رهبری ، شهدا ، تقدس خانواده های معظم شهدا ، رزمندگان و ایثارگران بکوشیم.
جان شما و جان امام(ره)
رزمندگان درجبهه هاي نبرد در وصيت نامه هايشان مي نوشتند :
مبادا امام را تنها بگذاريد، جان شما و جان امام
اما جان جانان ما و معمار كبير انقلاب و اسلام در جهان معاصر ناباورانه در 14 خرداد ما را تنها گذاشت . روح الله كبير رفت و ما مانديم و انقلاب و ميراثي كه از يكتايي روح و اعمال او ماند. بارها با خود تامل كرده ام كه آيا ما امانتداران خوبي براي ميراث آن مرد خدايي بوده ايم. در كلاس هاي دانشگاهي ام وقتي با دانشجويان به گفتگو مي نشينم نكته اي كه به دستم مي آيد ذكاوت بالاي اين نسل است اما ذكاوتي كه ما هنوز بايد آن را با معناها و مفهوم هايي كه توانست انقلاب ما را شكل بدهد تقويت و همراه بكنيم. در واقع امانت را به اين نسل بسپاريم . نسل جديد بايد بداند كه امام خميني(ره) كه بود و چه بتي را بر زمين كوفت. و چقدر كار ما را براي رسيدن به آرمان هاي بزرگ انقلاب كه همانا استقلال و آزادي و جمهوري اسلامي بود هموار و ساده كرد. اگر تلاش هاي شبانه روزي و نفس قدسي او نبود اين انقلاب رنگ پيروزي و خدايي به خود نمي گرفت.
بر ما اهل قلم و فرهنگيان اين جامعه اسلامي است كه خود راه امام و بينش او را دريابيم. جدي بگيريم و بدانيم كه خط حضرت روح الله مي تواند باعث آسايش دين و دنيايمان مي گردد و ارمغان بزرگ او كه همانا تلاش همگاني جامعه اسلامي در زير سايه «ولايت فقيه» بود را ارج بنهيم و در امتداد و تقويت اين الگوي حكومتي بي بديل در سايه ساري مقام معظم رهبري حضرت آيت الله خامنه اي (مد ظله العالي) تلاش وافر علمي و عملي مصروف داريم و به اين نسل جديد با كلامي شيوا و شيرين آن امانت را منتقل كنيم.
Atashi @ 5:32 AM  



Thursday, June 4, 2009
مدیریت در آموزش و پرورش و جایگاه آن

اگر قرار است تحولی در عرصه تعلیم و تربیت به وقوع بپیوندد این تحول و دگرگونی باید از مدیریت آموزش و پرورش آغاز شود. ( فیلیپ کومبز )
توسعه پایدار ، اقتصاد پویا ، قضاوت صحیح ، دموکراسی واقعی ، امنیت همیشگی و عدالت در سایه تعلیم و تربیت به وجود می آید. پس راه نجات هر جامعه و ملل داشتن نظام تعلیم و تربیت توانمند و نیروی ماهر است. مدیریت در آموزش و پرورش با سایر نهادها و دستگاه تفاوت فوق العاده دارد . در بعضی از ارگان ها مدیر به اجرای امور اداری و مصوبات و دستورالعمل ها موظف و مشغول است در حالی که طبق این تعریف مدیریت آموزش و پرورش ایجاد زمینه و فراهم ساختن امکانات به منظور به کارگیری استعداد های افراد تحت تعلیم ، تحکیم بخشیدن به روابط انسانی و اتخاذ روش و تعیین خط مشی اصولی در کلیه ی امور برای بارور ساختن هدف های تربیتی را دنبال می کند. مشخصا وظیفه مدیر اتخاذ روش خاصی منطبق بر محیط تربیتی است که پرداختن به امور روزمره اداری یکی از وظایف محسوب می شود. اجرای صحیح مقررات و دستورالعمل ها بستگی به رهبری فرد ( مدیر ) دارد پس برای نجات طوری دیگر غیر از این چیزی که در حال حاضر در بعضی از مدارس ما و ادارات آموزش و پرورش وجود دارد باید عمل کرد و یا طوری دیگر باید اندیشید. به کار گماردن افرادی که کمترین سابقه مدیریت را ندارند ، طبقه بندی کردن مدارس به محل و خیابان ، عدم تقسیم بندی صحیح معلمان در مدارس ، عدم توجه به زندگی و معیشت فرهنگیان از جمله ضعف های نظام فعلی آموزش و پرورش محسوب می شود. آیا نظام آموزشی کنونی توسعه ، دموکراسی ، رشد قضاوت صحیح و عدالت را همراه خواهد داشت؟ تا زمانی که ما بر اساس سلیقه شخصی در نظام تعلیم و تربیت گام بر می داریم انتظار رسیدن به هیچ یک از شاخصه های عنوان شده را نباید داشت. لازم است متولیان این امر قدری بیاندیشند و واقع بینانه بنگرند که تقسیم مدارس و معطوف کردن دانش آموزان هر محل در خود محل ( خیابان ) آیا کاری درست و بجاست؟ مثلا دانش آموزان کوی شکری حتما در همین مدرسه باید درس بخوانند آیا این با عدالت آموزشی سازگار است؟ آیا همه ی مدارس ما دارای امکانات یکسان هستند؟ استفاده از افرادی تحت عنوان مدیر در اداره و یا مدرسه در حالی که سابقه ی یک روز معاونت یک دبستان را در کارنامه خود ندارند آیا جفا نیست؟ اگر دنبال تحول و نوگرایی و رسیدن به کمال واقعی هستیم آیا با این گونه رفتار سلیقه ای دست یافتنی است؟ آیا رمز توفیق و پیشرفت کشور های مترقی را می دانیم؟ آیا باور داریم که تنها رمز توسعه و پیشرفت، آموزش و پرورش موفق است؟ آیا جایگاه واقعی فرهنگیان را شناخته ایم و در راستای بهبود آن گام برداشته ایم ؟ آیا به مطالبات و خواسته های آنها فکر کرده ایم و هزاران سوال مبهم دیگر که از وظایف مدیران آموزش و پرورش است. لذا آنچه که آقای پرفسور کومبز در کتاب بحران جهانی تعلیم و تربیت آورده است نشان از این است که تربیت عامل اصلی بهسازی اخلاق و توسعه اقتصادی است. امروزه جهش آموزش و پرورش ، ایجاد سیاست های جدید تربیتی ، نوسازی تعلیمات و دگرگونی سیستم های آموزشی ، توجه به مدیریت آموزش و پرورش را بیش از پیش دامن زده و بهسازی مدیریت آموزشی را شدت می بخشد. همه جوامع مترقی پی برده اند که یک نظام آموزشی نمی تواند به خواسته های ترقی خواهانه و اصولی خود جامه ی عمل بپوشاند مگر اینکه مدیریت به مسئولان آموزش دیده با تجربه سپرده شود. به امید آن روز فلکناز آتشی
مرجع: اصول تعلیم و تربیت – دکتر شریعتمداری فلسفه آپ – دکتر نقیب زاده سازمان آموزش و پرورش – دکتر عسکریان
Atashi @ 2:40 AM