Thursday, January 17, 2008
ته لنجی و قصه مرگ و زندگی


آیا تاکنون با خود فکر کرده اید که ته لنجی چیست؟
آیا تا به حال رنجنامه ملوانان و ساحل نشینان را شنیده اید؟
آیا نظاره گر التماس و تمنای این قشر بوده اید؟
آیا برای این قشر زحمت کشیده ، و قلب های خسته ی آنها فکری کرده اید یا اینکه برای دردهای این عزیزان درمانی در نظر گرفته اید یا نه ؟
از دیرباز بیاد دارم که داستانی در محافل علی الخصوص در شب نشینی های ساحل نشینان رد و بدل می شد و از دغدغه های مخارج زندگی وامرار و معاش می گفتند ، مردان صحبت می کردند و زنان نیز با سوز و گداز ناله سر می دادند و با مردان خود همنوا می شدند که زندگی سخت است و کار نیست . لنج ها سفر نمی روند و آنهایی هم که می روند با مشقت روزگار می گذرانند. آن زمان با خود می گفتم چرا باید اینگونه باشد. چرا مسئولین امر تلاشی در راستای بهبود وضع ته لنجی نمی کنند و هزار چرای دیگر.
عزیزان خیلی ها با مفهوم ته لنجی و واژه جاشو و ملوانی آشنایی ندارند و تفاوت ته لنجی و قاچاق را نمی دانند و هنگامی که این واژه مطرح می شود با کالای وارداتی و صادراتی و تعرفه های آن ،که خود مقوله ای جداگانه است ، اشتباه می گیرند و اظهار نظر می کنند که هیچ منطقی نیست.
عزیزان ، ته لنجی یعنی تنها راه زندگی و حیات این قشر عظیم از مردم ساحل نشین که باید برای این مردم فکری اساسی اندیشید.
فکری که در آن منافع سیاسی نباشد . فکری که در آن غوغای تبلیغاتی نباشد . فکری که به دنبال مردم فریب و یا درمان مقطعی نباشد . مقوله ته لنجی در استان سال های دور و دراز است که تا امروز نیز ادامه داشته و دارد.
و ما به این باوریم که این موضوع را با ارایه یک نظریه کاملا کارشناسانه و علمی می توان حل کرد. ما معتقدیم که این درد سال های متمادی را می شود با یک نگاه منطقی و پیشنهاد و طرح بسیار جامع برای همیشه درمان کرد و به داستان هزار و یک شب پایان بخشید و بخشی ار حقوق یک خیل عظیم را ادا کرد و جامه عمل پوشاند.
Atashi @ 2:39 AM