جوان و نوجوانی و جوانی : در زمینه نوجوانی روانشناسان اتفاق نظر ندارند ولیکن به طور کلی می توان چنین گفت که نوجوانی دوره ای است بین کودکی و بزرگسالی که طول مدت آن بر حسب فرهنگ و محیط های مختلف ، متفاوت است و حدودا از 11 تا 20 سالگی ادامه دارد. نوجوانی ، یک دوره ی انتقال ( برزخی ) است . نوجوانی ، یک دوره ی تغییر است. یک سن مساله آفرین است . یک سن هراس است ، زمان آرمانگرایی است . نوجوانی زمان جستجوی هویت است. نوجوانی دوره نوسان و سن عواطف است یعنی در حال شادی ، احساس ناراحتی می کند. رفتاری تند و گاه ملایم و نرم دارد. به طور کلی این دوره ، دوره فشار و طوفان است. جوانی ، زیباترین و پر هیاهوترین لحظه های عمر انسان است. دوره ای است که بعد از سپری شدن همراه افسوس و آه است و نرسیدن به آن نیز توام با کاشکی ! این دوره پرده ای بین گذشته و آینده ، جوان سرشار از احساس غرور است. جوانی دوره قهر و آشتی ، امید و ناامیدی ، پیروزی و شکست است. تندروی جوان ، شجاعت او ، همه و همه از طبیعت اوست پس باید درکش کرد. جوان و نوجوان از منظر اسلام : در رابطه با جوانان و نوجوانان مکتب اسلام تاکیدات فراوانی دارد که نشان دهنده اهمیت مکتب به این قشر و جایگاه این گروه در جامعه می باشد. باید پذیرفت و باور و اعتقاد داشت که سرمایه های اصلی جامعه هستند و خواهند بود و مکتب با در نظر گرفتن تمام زوایا توصیه ها و سفارشات زیادی دارد. قرآن دوران جوانی را زمان قوت و قدرت می داند که از یک طرف با ضعف کودکی و از طرف دیگر با ضعف احاطه شده است. پیامبر اسلام ( ص) فرمودند : اوصیکم بالشبان خیرا فانهم ارق افئده. به شما سفارش می کنم که نسبت به جوانان نیکی کنید زیرا آنان نازک دل هستند. اسلام به دوره جوانی توجه خاصی مبذول داشته است. پیامبر اسلام هفت سال سوم زندگی را دوران مشورت می دانستند تا آنجایی که اسامه را به فرمانده سپاه و مصعب بن عمید را به امر آموزش و اداره مدینه مامور کرد و توجهی به اعتراضات نیز نکرد. جوانان از نگاه عرفا و فضلاء : از سقراط پرسیدند چرا بیشتر با جوانان مجالست و همنشینی دارید ، پاسخ داد : شاخه نازک و تر را می توان راست کرد ولی چوب های سخت که طراوت آن رفته باشد به استقامت نگراید. یا سعدی شاعر پر آوازه ایران گوید : پسر چون پدر نازکش پرورد بسار روزگار که سختی برد نو آموز را ذکر و تحسین و زه ز توبیخ و تهدید استاد به نگه دار از آمیزگار بدش که بد بخت رسی ره کند چون خودش
یا در گلستان آمده است : هر که در خردیش ادب نکته در بزرگی فلاح از او برخاست چوب تر را چنانکه خواص هیچ نشود خشک جز به آتش راست
با دقت در این نظم و نثری که بیان شد به عینه دیدگاه ارباء را می بینیم که نشان دهنده اهمیت به این قشر و غفلت از آن قطعا آسیب های جبران ناپذیری را به جامعه خواهند رساند.
ادامه دارد... |